عکس های باغبادران
گفتمش در دشت و هامون چشم او دنبال توست گفت چشمش را ز آب دیده چون جیحون کنم شعر منصور امینی باغبادرانی رانده از مسجد و وامانده زمیخانه عشق عاشق و خسته و سر گشته و بیمار منم (شعر منصور امینی باغبادرانی) قرار ما نه مگر بود اینکه در دم مرگ تو باشی ای مه بی نور شمع بالینم شعر منصور امینی باغبادرانی شعر شادروان منصور امینی باغبادرانی دلم بازیچه دست بتی جانانه می باشد که با آیین عشق و عاشقی بیگانه می باشد شعر منصور امینی باغبادران برو ای بهار زیبا که من از تو بی نیازم ز تو کرده بی نیازم رخ یار دلنوازم پل بین ملک آباد و باغبادران
قالب وبلاگ :: :: کدهای جاوا |